در کناری از خانه ما
اتاقیست سرد و آبی
تخت و گیتار کهنه ی من ؛
عکس یک زن به دیواری .
زنی زیباروی و خندان
یار من بود او دورانی
کنون من ماندم و من
گیتاری و و سیگار و تنهایی …
عشق من رفت به تن خاک ،
طعم شب نیست جز بیداری…
هی عکس خندان بشنو از من !!
خواهمت دید روزگاری
دیگرم نیست نای ماندن
پایان آواز، آغاز رفتن
چاقویی پنهان ته گنجه
دستای سردم، رگ های سبزم
دنیا ز تو سیرم
بگذار که بمیرم
در دام تو سیرم
من بی گناهم
من بی پناهم
قلبم گواه است
آه ای دنیا
می نالم همچون نی
با ناکامی
ای دنیا از تو سیرم
تا بمیرم
ناید از من
نامی بر لب
دنیا ای دنیا
میون قلب های امروزی ما
نمی دونم چرا نمی شه پل زد
مثل دو ماهی افتاد ِ بر خاک
بدور از چشم دریا رفتیم از دست ! :دی
من به دنبالٍ یارو ، یار به دنبال یارش