دیگر دلم برایت تنگ نمی شود !
برای صدایت ، نگاهت و چشمایت
قلبی که من فکر می کردم آکنده از هرگونه نامردیه ! ولی این فکری بیش نبود !
ای خدا ... !
چقدر سرد است روز تنهایروزی که دیگر دلی دلتنگ کسی نمی شود
هیچ وقت نمیشه فراموش کرد... ولی میشه بی تفاوت شد
نیما جان...مطمئنی؟!اگه مطمئنی که پس ایشالا در آینده پست هایی ازت می بینیم که ربطی به این قضیه نداشته باشه!اوکی؟!ما منتظریم!
پریماه جان تولد وبلاگت مبارک امیدوارم همیشه خودت و وبلاگت پاینده و سلامت باشین .. ! باشه من دیگه از اون موضوع زدم بیرون !! بیخیال
چقدر سرد است روز تنهای
روزی که دیگر دلی دلتنگ کسی نمی شود
هیچ وقت نمیشه فراموش کرد... ولی میشه بی تفاوت شد
نیما جان...مطمئنی؟!
اگه مطمئنی که پس ایشالا در آینده پست هایی ازت می بینیم که ربطی به این قضیه نداشته باشه!
اوکی؟!
ما منتظریم!
پریماه جان تولد وبلاگت مبارک امیدوارم همیشه خودت و وبلاگت پاینده و سلامت باشین .. !
باشه من دیگه از اون موضوع زدم بیرون !!
بیخیال