دل نوشته

دل نوشته امشب خب تابستون هم گذشت مثل تیری که از تفنگی شلیک شد .... مثل سرعت نور .... امشب اخرین شبی است که شب زنده داری می کنم امشب اخرین شبی است که من نزدیک های سحر از این اتاق خارج می شم و دکمه ی خروج از سیستم رو می زنم امشب رو دوست دارم مثل هر کس دیگه ....

نوشته ..

این روزها ساکت که بمانی میرود به حساب جواب نداشتنت...

عمرا اگر بفهمند داری جان میکنی تا احترامشان را نگه داری...


پست ها کلآ مخاطب نداره ! 

....

حرف زدن با یک آدم نفهم 


مثل نصب کردن ویندوز رو چرتکه است ! 


والا به قرآن ! 


مخاطب ِ خاصی موجود نمی باشد . 

من و لپ تاپ و یک لیوان چایی ... !!

ای کاش مخاطب داشت ولی مخاطب نداره ! 

وقتی تو نیستی گم میشه آفتاب
خاکستر میشه حریر مهتاب
از رفتنت من پر میشم از شب
شب دلهره شب اضطراب

وقتی تو نیستی دنیا شب میشه
شب از دل من شب تا همیشه
بی تو هر نفس تکرار ترسه
لحظه لحظه نیست نبض تشویشه

بی تو نه صدا مونده نه آواز
نه اشک غزل نه ناله ساز
بالی اگه هست از جنس کوهه
از رنگ خاک و حسرت پرواز

هیچکی عاشقت اینجور که منم
نبود و نشد لاف نمیزنم
من از تویی که بد کردی با من
گله میکنم دل نمیکنم

هیچکی عاشقت اینجور که منم
نبود و نشد لاف نمیزنم
من از تویی که بد کردی با من
گله میکنم دل نمیکنم

بی تو نه صدا مونده نه آواز
نه اشک غزل نه ناله ساز
بالی اگه هست از جنس کوهه
از رنگ خاک و حسرت پرواز

بی تو نه صدا مونده نه آواز
نه اشک غزل نه ناله ساز
بالی اگه هست از جنس کوهه
از رنگ خاک و حسرت پرواز

--------------------

دل نوشته : امشب تا سحر بیدارم چون خیلی وقته ندیدمت روزها و شب ها می گذره ولی من در انتظار تو بر روی تخت می شینم و برروی تقویم خط میزنم ماه ها می گذره من به فکر اینم که ماه ها از عمرم رو در انتظار بودم ؛ منتظر کسی که ارزش انتظار نداشت ؛ درد این انتظار برام سنگین بود و من برای خالی کردن خودم به یک جای غریبه روی آوردم جایی که اولا مثل یک شهر جدید بود و منم یک شهروند تازه ولی حالا همسایه های خوبی دارم و اون مکان اینجاست به خونه من خوش آمدید .



خودم !

یک نظر درباره اخلاق من میدید !؟ فک کنم 10 صفحه پست نشون بده من چجوریم ... ! 


رُک باشید .... !!