امروز
خب مدرسه داره می آد !
بیاد به من چه ! 
حداقل خوبیش اینه صبح ها الاف نیستیم 
از لنگ ظهر تا نصف شب امانه الاف در راه رپ 
این یهو اومد به ذهنم
خب بیخیال ، میریم امروز رو وصف کنیم :
این جا اامروز من هنوز کاری نکردم 
آ ی لاو یو پی ام سی
**کادو چی بخرم واسه تولد رفیقم آخه 
فعلآ زت زیاد ! 
امروز من
امروز من :
هیچی رفتم بیرون یکم خرید کنم و کتاب حسابان رو که کسری بود رو بگیرم !
فرم مدرسه که اصن بیخیال ! پیراهن + شلوار پارچه ای قهوه ای 
هیچی تو راه طرف معامله رو دیدم 
هیچی رد شدیم از بغلش انگار نه انگار 
خب این طوری حال می ده بی محلی 
اومدم خونه دیدم پی ام دارم 
بی اعتنایی !؟ من دوست دارم 
من و دارید یک ساعت خندیدم
گفتم منم دوست دارم البته نه به اون معنی یعنی دوست ِ تو دارم
هیچی بعد یکم گرد و خاک فهمیدم رفیق اینجانب که هم با ما دعوا گرفت تا این طرف رو بگیره باهاش به هم زده و این اومده خونه اول ، خونه اولم که تخریب شده بد جور
منم که اینقد پر بودم دیگه خالی کردم خودم رو زدم قشنگ کاری کردم عقده 6ماه رو قشنگ در آوردم دیگه از دوستان خواهش می کنم نگید این کار زشته حقش بود آخییییییش ! سبک شدم .. !
دیگه فهمید چند چندیم بچه ها امشب می خوام بخندونمتون یکم از این حال در آیم
یک اختراع کردم
به پشه ها تافت بزن درجا خوش می شن ، اصن من مخترعم 
آره دیگه بالاخره از شر این فکر و خیال راحت شدم الان من برگشتم ... !
حالا از این به بعد با من همرا باشید چرا ؟! می فهمید حالا زوده
خب ادامه بعد اومدم مغازه دختره اومده می گه آقا چیز دارین می خوام برم فیس بوک منم که حال داشتم امشب گفتم جان ؟! چیز ؟ ما چیز نداریم ! گفت ای بابا چیز دیگه باهاش می رن فیس بوک ! !! من : چیز چیه ؟! پنیر ؟ 2تا مغازه پایین تر داره 
هیچی دیگه رفت 
...!
راستی فردا تولد رفیق صمیمیم هست کادو چی بگیرم براش ( پسر ) 
( نظرات شما مایه دل گرمی ماست )
خدایا این حال رو از ما نگیر !
شنیدم امروز روز دخترم هستش ! روزتون مبارک ... !
چاکر رفقای با مرام خودم چه دختر چه پسر فرقی نداره مهم مرامتون ِ ! مرامتون ُ عشقه به مولا
امروز
دیگه به بن بست رسیدم ُ از نفس افتادم
تاکید می کنم خودم اینجام ، ولی دوباره قلبم ُ اونجا که تو هستی تبعید می کنم 
امروز ساعت 12:50
---------------------
ساعت : 1:46
دارم سعی می کنم موزیک وبلاگ رو عوض به طوری که همه بتونن گوش کنن با هر بروزری !! فقط واسه شما دوستان گلم !
-------------------
ساعت 3
تویی که نفسم بودی کسم بودی تو هر لحظه گمم کردی ببین حالا چه آشفتم چه تیکه تیکه می افتم .... !!!
امشب
خیلی دوست ندارم اینقد داغون باشم !
ولی به قرآن نمی شه !
نمی تونم خودم رو قانع کنم ! شاد باشم !!!!!
نمی شه !! به خدا ، اعصابم خورد ِ !
هیج کسیم نیست باهاش حرف بزنم بود ولی ........................ !!
همون نامردی که باعث شد اینجوری بشم ... !
نمی دونم شاید من اینجوریم شاید خدا خواسته شاید ..... !!
ولی اعصابم داغونه از اون چیزی که فک می کنید خیلی داغون ترم !
ای بابا چی دارم می گم الکی ... ! 
به خدا حاضرم همین جوری بمونم ولی با هیچ کی دیگه دوست نشم !
دوست !؟ کلمه ای که واقعآ می خوام هیچ وقت نباشه ... ! !
من از رفیق یا همون دوست اینقد نامردی دیدم که بیخیالش 
بخوام بگم یک سررسید می شه !
به خدا جای دیگه ای نبود حرف بزنم ! 
------
تو همونی که می گفتی تو دنیا هیچ کی مثل من پیدا نمیشه
تو همونی که می گفتی قلبم مال تو باشه واسه همیشه
امشب ... !!
از صبح تا شب آنلاینم تو یاهو تو اسکایپ تو فیس بوک تو هرجا که به خوای
هیچ کی نمی آد بگه خوبی ؟ خوشی ؟! مردی ؟! زنده ای ؟! نپوسیدی !! چشُ چالت نزده بیرون بازم مرام رفیقم که وادارم کرد شام بریم بیرون ...... !
-------------
هرجا چراغی روشنه !
از ترس تنها بودنه !
ای ترس تنهایی من اینجا چراغی روشنه .... !