امشب ! آخرین شب تابستون !

فردا صبح می رم مدرسه ! هه ! 

همون اول کسی رو می بینم که ازش تنفر دارم ! 

همون رفیقی رو که اونو از من رفت ! 

زیاد حرف بزنه همون روز اول همونجا جوری حالیش می کنم که باباشم بیاد نتونه جمش کنه 

در عوض پیش صمیمی ترین دوستم هستم ! 


امسال یکمی یک کوچولو درسا سخته که اونم زیاد مهم نیست حلش می کنیم  


یک امسال رو بریم سال دیگه پیش آسونه ! 


خدایا این دوسال تموم شه بریم دانشگاه  


خب واسه شما دوستای خوبم آرزوی موفقیت می کنم و از خدا می خوام تو این سال تحصیلی همیشه پیشتون باشه و کمکتون کنه !  


زت زیاد ! 

هی روزگار .... !

یاد از آن روزی که بودی ! 


دور از چشم رقیبان در کنار من 


حالا خالیست جایت در کنار من 


 



نگاه کن .... !

نگاه کن که غم درون دیده ام 
چگونه قطره قطره آب میشود 
چگونه سایه ی سیاه و سرکشم 
اسیر دست آفتاب میشود 
نگاه کن تمام هستیم خراب میشود 
شراره ای مرا به کام میکشد 
به اوج میبرد مرا به دام میکشدنگاه کن
نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایه ی سیاه سرکشد اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن تمام هستی ام خراب می شود شراره ای مرا به کام می کشد
به اوج می برد مرا به دام می کِشد
نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود
تو آمدی ز گلها زسرزمین ابرها زسرزمین نورها
نشانده ای مرا به زورقی ز اوج ها زابرها و نورها
مرا ببر مرا ببر امید دلنواز من ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پر ستاره می کشانی ام فراتر از ستاره می نشانی ام

‏'‏

ما فقط یک بار به دنیا می آییم و توی این جاده زندگی نوشته :" دور زدن ممنوع ".

دست نوشته

گاهی باید غمگین بود شاد بودن همیشگی باعث فرار از مشکلات است .